قوله تعالى: تلْک منْ أنْباء الْغیْب اى تلک الاقاصیص فى خبر نوح (ع).


من اخبار الغیب عنک ینزل بها جبرئیل علیک معجزة و صحة لنبوتک یا محمد، ما کنْت تعْلمها أنْت و لا قوْمک العرب منْ قبْل هذا الوقت. و قیل: من قبل القرآن اى لولا انا اوحینا الیک ما کنت تعرفها فاصْبرْ اى على تکذیبهم لک کما صبر نوح. إن الْعاقبة، اى حسن العاقبة من الظفر و النصر للْمتقین کما کان لمومنى قوم نوح و سایر من آمن بالأنبیاء و الرسل.


و إلى‏ عاد أخاهمْ هودا ارسال در آن مضمر است، یعنى ارسلنا الى عاد اخاهم هودا و این عاد اول است، و هو عاد بن ارم بن سام بن نوح. نژاد این عاد همه جباران بودند و طاغیان، و در عصر خویش جهانداران، و در زمین یمن مسکن داشتند و اولاد سام و حام و یافث در آن عصر همه مغلوب و مقهور ایشان گشتند، و مهینه ایشان و ملک ایشان شدید بن عملیق بن عاد بن ارم بود، این ملک برادر زاده خود را ضحاک بن علوان بن عملیق بن عاد که عجم او را بیوراسف گویند بزمین بابل فرستاد تا اولاد سام را مقهور کرد و جم بن ویونجهان بن ارفخشد بن سام که پادشاه ایشان بود بدست وى کشته شد و ابن عم خویش را الولید بن الریان بن عاد بن ارم بزمین مصر، فرستاد و اولاد حام را مقهور کرد، مصر بن القبط بن حام که پادشاه ایشان بود بدست وى کشته شد و مى‏گویند که الریان بن الولید ملک مصر که صاحب یوسف بود و الولید بن مصعب، فرعون موسى و جالوت الجبار که داود او را کشت، این هر سه از فرزندان ولید بن الریان بن عاداند و شدید بن عملیق برادر زاده‏اى دیگر داشت، غانم بن علوان بن عملیق، برادر ضحاک او را بزمین ترک فرستاد و اولاد یافث را مقهور کرد و افراسیاب که ملک ایشان بود بدست وى کشته شد، و یقال: ان رستم الشدید من ولد غانم. پس شدید بن عملیق هلاک گشت و برادر وى شداد بن عملیق بن عاد بن ارم بجاى وى نشست هم چنان کافر و طاغى و متمرد با قوم خویش، تا رب العالمین در آن عصر هود پیغامبر بایشان فرستاد و ایشان را بر دین حق دعوت کرد، فذلک قوله: و إلى‏ عاد أخاهمْ هودا و هو هود بن خالد بن الخلود بن عیص بن عملیق بن عاد. و قیل: هود بن عبد الله بن عوص بن ارم، و هو الاصح. و سماه اخاهم لانه کان من نسبهم. قال الزجاج: هو اخوهم من حیث انه من ولد آدم و هم اولاده.


قال یا قوْم اعْبدوا الله اى وحدوه ما لکمْ من معبود غیْره الله إنْ أنْتمْ إلا مفْترون کاذبون فى اشراککم مع الله الاوثان.


یا قوْم لا أسْئلکمْ على ما ادعوکم الیه من اخلاص العبادة أجْرا اى ثوابا و رزقا إنْ أجْری اى ما جزائى و ثوابى إلا على الذی فطرنی اى ابتدأ خلقى و لم اک شیئا أ فلا تعْقلون انى لا اطلب منکم على ذلک عرض الدنیا و انما قال هذا لان الامم قالت للرسل ما تریدون الا ان تتملکوا اموالنا.


و یا قوْم اسْتغْفروا ربکمْ این استغفار در قرآن کفار را جایها است لوْ لا تسْتغْفرون الله آن قوم صالح ازین جنس است، و ما کان الله معذبهمْ و همْ یسْتغْفرون فقلْت اسْتغْفروا ربکمْ همه ازین جنس است و قول مصطفى (ص) که عدى حاتم او را گفت: ان ابى کان یقرى الضیف و یفعل و یفعل فهل نفعه ذلک و قالت له عائشة ل: عبد الله بن جدعان التیمى کذلک فقال (ص) لهما و ما یغنى ذلک عنهما و لم یستغفر الله قط، فاستغفار الکافر رجوعه الى الاسلام بالتوحید لانه اذا شهد بالتوحید استحق المغفرة فتوحیده استغفار.


ثم توبوا إلیْه ثم در جاى عطف است نه در جاى تعقیب. یرْسل السماء علیْکمْ مدْرارا، هود این سخن از بهر آن میگفت که ایشان اصحاب زروع و ارباب عمارت بودند و خشک سال ایشان را پیش آمد، هفت سال پیوسته قحط بود و باران نمى‏آمد هود ایشان را گفت: اسْتغْفروا ربکمْ من کفرکم بان تومنوا ثم توبوا إلیْه من ذنوبکم یرْسل السماء سماء اینجا مطر است. «زید بن خالد الجهنى گفت در صحاح‏


خطب رسول الله (ص): فى اثر سماء کانت من اللیل یعنى فى اثر مطر.


مدْرارا یعنى دائما ساکنا و ذلک انفع ما یکون، و اصله من در اللبن اذا نزل متتابعا، و مفعال من بناء المبالغة یستوى فیه المذکر و المونث.


و یزدْکمْ قوة إلى‏ قوتکمْ این از بهر آن گفت که ایشان در روزگار قحط و شدت ضعیف و نزار شده بودند لقلة غذائهم فى الجدب. و قیل: معناه و یزدکم عزا الى عزکم بکثرة عددکم و اموالکم و اولادکم و ذلک ان الله حبس عنهم القطر و اعقم ارحام نسائهم فوعدهم هود (ع) المطر و الاولاد على الایمان و الاستغفار و التوبة، و لا تتولوْا مجْرمین اى لا تعرضوا عما ادعوکم الیه من التوحید مقیمین على الکفر قالوا یا هود ما جئْتنا ببینة اى برهان و حجة، و ما نحْن بتارکی آلهتنا اى لا نترک عبادة آلهتنا عنْ جهة قوْلک، و ما نحْن لک بموْمنین مصدقین إنْ نقول اى ما نقول فیک «الا» قولنا «اعتراک» اصابک بعْض آلهتنا بسوء یعنى بجنون و خبل بسبب سبک ایاها فصرت تتکلم بما نسمع، یقال عراه و اعتراه اذا الم به.


قال لهم هود: إنی أشْهد الله على نفسى و اشْهدوا یا قوم أنی بری‏ء من آلهتکم التى یخوفوننى بها فسمونى ما شئتم، فکیدونی جمیعا هود گفت: من خداى ترا بر گواه میگیرم و شما نیز گواه باشید که از بتان شما بیزارم و ایشان را عیب جویم سخن من اینست، شما هر چه خواهید کنید، و هر کید که توانید سازید، و بهر نام که خواهید مرا نام نهید و گر بتان شما بمن بدى و کیدى توانند ایشان را در کید و حیلت بیارى گیرید، و لا تنْظرون و مرا زمان مدهید اگر توانید، همانست که از نوح پیغامبر حکایت کرد.


فأجْمعوا أمْرکمْ و شرکاءکمْ الآیة. و این معنى در قرآن از چند پیغامبر حکایت است بر الفاظ مختلف، و این عظیم‏تر برهانى است پیغامبران را بر صحت نبوت که ایشان اندک بودند یا یگانه، و دشمنان انبوه بودند یا بى عدد، خاصه نوح و هود.


إنی توکلْت على الله این آیت حرزى عظیم است مستعیذان را از جبابره. ما منْ دابة إلا هو آخذ بناصیتها یعنى نواصى الجبابرة بیده و الاخذ بالناصیة کنایة عن الاقتدار. و روى فى بعض الدعاء فى الخبر: اللهم انت ربى و انا عبدک ناصیتى بیدک‏ و منه قوله: لنسْفعا بالناصیة کل ذلک مأخوذ من فعل العرب انهم اذا ظفر احدهم بمن یبارزه و استولى علیه اخذ بناصیته عنفا و اذا اراد تنکیله جز ناصیته. و منه قوله: فیوْخذ بالنواصی و الْأقْدام یعنى تاخذ الربانیة بنواصى الکفار: یقال: اخذت بناصیته، و بناصاته و انشدوا:


فما الدنیا بباقیة لحى


و ما حى على الدنیا بباق.

إن ربی على‏ صراط مسْتقیم هذا کقوله: إن ربک لبالْمرْصاد و قیل معناه: ان ربى على طریق الحق یجازى المحسن باحسانه و المسی‏ء باسائته لا یظلم احدا.


و قیل: یحملنکم على‏ صراط مسْتقیم و هو الاسلام، و قال: ابن عباس یرید ان الذى بعثنى الله به دین مستقیم، و المعنى على هذا: ان دین ربى على صراط مستقیم فإنْ تولوْا یعنى ان تتولوا، اى تعرضوا و لم تومنوا فقدْ أبْلغْتکمْ الزمتکم الحجة بتبلیغ الرسالة و یسْتخْلف ربی قوْما غیْرکمْ هذا تهدید خفى لان الله لا یستخلف قوما الا بعد اهلاک الذین قبلهم، یعنى ان لم تومنوا اقام خلفاء یکونون سکان الارض بعدکم یعبدونه، و لا تضرونه شیْئا بتولیکم و اعراضکم انما تضرون انفسکم إن ربی على‏ کل شیْ‏ء حفیظ یحفظنى من ان تنالونى بسوء، و قیل: حفیظ على اعمال العباد فیجازیهم علیها.


و لما جاء أمْرنا اى عذابنا. و قیل: امرنا بهلاک عاد نجیْنا هودا و الذین آمنوا معه و هم اربعة آلاف برحْمة منا بما اریناهم من البیان، و هدیناهم للایمان، و عصمناهم من الکفر. و قیل: «برحمة منا» انه لا ینجو احد و ان اجتهد الا برحمة الله، و نجیْناهمْ منْ عذاب غلیظ و هو الریح التی اهلکت عاد بها، و قیل: عذاب یوم القیمة، یعنى کما نجیناهم فى الدنیا من العذاب، کذلک نجیناهم فى الآخرة من العذاب.


و تلْک عاد جحدوا جحد مه از انکار است، جحد آنست که چیزى بدانى و نپذیرى، میگوید: قبیله عاد و وفد عاد حق نپذیرفتند و سر کشیدند و تمرد نمودند و عصوْا رسله مراد باین رسل هود است یگانه، چنان که جایى دیگر گفت: کذبتْ عاد الْمرْسلین باین مرسلین مراد هود است و هر پیغامبرى را که این لفظ در قرآن بیاید معنى هم اینست، و گفته‏اند: هر پیغامبرى که بقوم خویش آمد ایشان را گفت گواهى دهید که الله یکى و من و محمد رسولان او، از بهر آنکه همه پیغامبران را گفته بودند که لتنْصرنه آن مرسلون و این رسل هود است و محمد، و آنجا که گفت: کذبتْ قوْم نوح الْمرْسلین نوح است و محمد و آنجا که گفت: کذبتْ ثمود الْمرْسلین صالح است و محمد. و گفته‏اند: انما جمع لان من کذب رسولا واحدا فقد کفر بجمیع الرسل و اتبعوا أمْر کل جبار عنید متکبر کافر قهار یجبر غیره على ما یرید و باب فعال فعل و قد جاء من افعل اجبر، فهو جبار و ادرک فهو دراک، و الجبار فى حق الله من الجبر و هو الاصلاح، و یجوز ان یکون من اجبر ایضا عنید اى طاغ باغ، تقول، عند عنودا و عندا، اذا تجبر و طغا، و عند عن الحق. مال، و قیل: هو فعیل من لفظ عندى کان فیه معنى الاعجاب و حسن الظن بنفسه و ما عنده، و المعنى: عصوا من فى طاعته سعادتهم و اطاعوا من فى طاعته شقاوتهم.


و أتْبعوا فی هذه الدنْیا لعْنة اى بعد هلاکهم یلعنهم الملائکة و المومنون.


و یوْم الْقیامة، یعنى و فى یوم القیمة یلعنون ایضا کما قال: لعنوا فى الدنیا و الآخرة، تم الکلام هاهنا ثم استانف فقال: ألا إن عادا کفروا ربهمْ نزه نفسه فى هذه الایة عن الندم و الظلم کفروا ربهمْ اى نعمة ربهم، و قیل: ربهم کفروا، اى بربهم، کما تقول: نصحته و نصحت له و شکرته و شکرت له.


ألا بعْدا لعاد قوْم هود انتصاب بعْدا على انه مصدر اقیم مقام فعل الدعاء کما یقال: سقاه الله و یوضع مکانه سقیا له، اى ابعدهم الله من خیره فبعدوا بعدا.